آیا آمریکا برای همیشه افغانستان را ترک کرده است؟
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۵۸۷۰۵
به گزارش جماران؛ از زمان کارتر تا رییس جمهور فعلی؛ جوبایدن، افغانستان یک مسئله کلیدی خارجی و داخلی برای دولتهای متوالی ایالات متحده بوده است. چندی پیش یک روزنامه آمریکایی به مناسبت دومین سالگرد دستور بایدن برای خروج آمریکا از افغانستان را « بهانه یک پسر مدرسهای برای انجام ندادن تکالیف خود» تعبیر کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
توافق فوریه 2020 دوحه با طالبان یک هدف اساسی و یک هدف مطلوب داشت. تامین امنیت خروج نیروهای آمریکایی هدف اساسی آن بود که با یک هدف نانوشته تکمیل شد و به جای نظم قانون اساسی دموکراتیک نوپای افغانستان با نسخه طالبان از «حکومت اسلامی» به رهبری به اصطلاح میانهرو «ملا برادر»، جایگزین شد. به عبارت دیگر، این مورد دیگری از سیاست «تغییر رژیم» واشنگتن بود. امتناع ایالات متحده از افشای ضمایم محرمانه توافقنامه دوحه، ظن غالب بسیاری از مردم افغانستان و ناظران بینالمللی را در مورد ماهیت واقعی روابط بین واشنگتن و طالبان تقویت کرد.
طی یک تماس تلفنی طولانی، دونالد ترامپ؛ رئیس جمهور سابق آمریکا، ملا برادر را به کمپ دیوید دعوت کرد. گزارشها حاکی از آن است که ویلیام برنز؛ رئیس فعلی آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) موفق شد با ملا برادر دیدار کند و اولین مقام ارشد آمریکایی که از کابلِ تحت اشغال طالبان بازدید میکند باشد. این دیدار با تبادلات منظم بین مقامات ارشد سیا و اداره کل اطلاعات طالبان دنبال شده است. روابط بین سیا و ستیزه جویان به سال 1979 باز میگردد، زمانی که عملیات سیا برای حمایت مخفیانه از مجاهدین افغان و بعدا عرب علیه دولت افغانستان و ارتش سرخ آغاز شد.
بدون شک سرمایهگذاری واشنگتن بر روی ملا برادر با رویه چند دههای ایالات متحده در افغانستان سازگار است. ناجیان قبلی شامل گلبدین حکمتیار، حامد کرزی، اشرف غنی و زلمی خلیل زاد بودند. ایالات متحده با رد جریان مقاومت مسلحانه علیه طالبان از «گفتگوی بین الافغانی» برای ایجاد یک نظام حکومتی فراگیر، نماینده و قانون اساسی در افغانستان حمایت کرده است و این توهم همچنان توسط مجتمع صلح و دیپلماسی نفتی نروژ و قطر پشتیبانی میشود اما برای طالبان، پذیرفتن هر شکلی از حکومت نمایندگی، دموکراتیک و توسعه اجتماعی، با خودکشی سیاسی و ایدئولوژیک برابر است.
از زمان اشغال افغانستان توسط طالبان، ایالات متحده همچنان بزرگترین کمک کننده به افغانستان است. ارسال ماهانه دلار آمریکا از طریق آژانسهای سازمان ملل متحد، عامل کلیدی در تثبیت اقتصاد و مدیریت پولی توسط طالبان بوده است. علاوه بر این، تک تک فرماندهان طالبان با کمکهای مالی فراوان خود را غنی میکنند. فساد مالی شبهنظامیان و بازیگران سیاسی ناشی از کمکهای مالی یکی دیگر از ویژگیهای مداخلات غرب در افغانستان است.
با این حال، مانند سیاستهای قبلی خود، واقعیت از قبل محدودیت دسیسههای ایالات متحده در افغانستان را آشکار کرده است. ملا برادر توسط ملا هیبت الله رهبر نامرئی طالبان که در حال تبدیل پایگاه خود در قندهار به عنوان پایتخت واقعی امارت اسلامی طالبان است در حال حذف شدن است. حتی سخنگوی طالبان نیز دفتر خود را از کابل به قندهار منتقل کرده است.
دامنه روابط بین مقامات آمریکایی و رهبر عالی طالبان به طور علنی مشخص نیست. با این حال، آنچه در سطح جهانی درک میشود، پیامدهای وحشتناک سلطنت طالبان است. بر اساس نظرسنجی بانک جهانی، افغانستان تحت حاکمیت طالبان نشان دهنده یک بحران انسانی پیشرو است که در آن دو سوم خانوادهها برای تامین نیازهای اولیه غذایی و غیرغذایی تلاش میکنند.
افغانستان اکنون تنها کشور جهان است که حکومت نظامی حاکم در آن سیستم آپارتاید جنسیتی را اعمال میکند. حکومت ترور و سرکوب طالبان، افغانستان را به کشوری بدتر از کره شمالی تبدیل کرده است. متحدان سابق ایالات متحده در حکومت قبلی افغانستان، همچنان اهداف کلیدی برای ترور و بازداشت توسط طالبان هستند.
پیامدهای جهانی رها کردن افغانستان توسط واشنگتن نیز قابل مشاهده است. حمله روسیه به اوکراین و موضع بی طرف کشورهای کلیدی مانند هند، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی و برزیل تا حدودی با کاهش اعتماد به ظرفیتهای ایالات متحده به عنوان یک متحد قابل اعتماد و یک قدرت جدی شکل گرفته است.
همچنین شکست خودساخته واشنگتن در افغانستان به بلوک رادیکالِ مبارز، پیروزی جدیدی بخشیده است و بر سر احتمال وقوع یک حمله تروریستی بزرگ دیگر از افغانستان در خاک ایالات متحده یا اروپا در آینده شکی وجود ندارد، بلکه احتمال بر سر چگونگی و زمان این حمله بزرگ تروریستی خواهد بود.
وقایع 11 سپتامبر، اشتیاق مردم افغانستان برای یک زندگی عادی و سیاست قانون اساسی را با ترس جهان از تندروها هماهنگ کرد و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان انگیره جامعه این کشور برای مبارزه و چیره شدن بر نیروهای بنیادگرای رادیکال را یک شبه از میان برد.
در حال حاضر طالبان در حال تلاش برای ایجاد مشروعیت جهانی است. با عدم موفقیت و مواجهه با بحرانهای اقتصادی و قطع جریان پول از کشورهای منطقه در صورتی که حاکمیت نتواند بر آنها چیره شود باید منتظر ائتلاف رهبران طالبان با نیروهای تروریستی بینالمللی بود. همانند دورانی که بنلادن در خاک افغانستان پنهان بود و حادثه 11 سپتامبر را رهبری کرد، در آینده نیز باید شاهد حضور نیروهای تروریستی فراملی در خاک افغانستان بود. این مسئله هم برای جامعه جهانی زیان بار است و هم برای برخی از کشورهای منطقه که پیوندی با عقاید ایدئولوژیک طالبان نداشته و ندارند.
نگرانیهای امنیتی منطقهای و غربی تنها با یک سیاست مسالمتآمیز، فراگیر و اعمال قانون اساسی در افغانستان قابل رسیدگی است، نه با ایده سادهلوحانه مبارزه با یک گروه تروریستی رادیکال. به نظر میرسد تا امروز رویکردهای تحت رهبری ایالات متحده و رویکردهای طالبان محور، نه تنها راهحلی برای بحران افغانستان نبوده بلکه زمینه فروپاشی اجتماعی افغانستان را بیش از پیش فراهم کرده است.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری طالبان آمریکا خروج آمریکا از افغانستان انتخابات مجلس لیگ برتر راهپیمایی اربعین انتخابات خبرگان رهبری ایالات متحده قانون اساسی ملا برادر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۵۸۷۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران کودکهمسری در آمریکا
ایالات متحده در حالی با ازدواج کودکان و ازدواج اجباری در کشورهای دیگر مخالف است و آن کشورها را متهم به نقض حقوق کودکان میکند که قوانین این کشور از کسانی که در معرض این امر هستند محافظت نمیکند.
به گزارش ایسنا، در تاریخ چهار آوریل امسال، قانونگذاران ایالتی در «ویرجینیا»ی آمریکا به اصلاح قانون ایالتی رأی داده تا از کودک همسری جلوگیری کنند و چند روز بعد نیز فرماندار «گلن یانگکین» این قانون را امضا کرد. این رای در این ایالت یک اقدام مهم برای حقوق کودکان بود.
ویرجینیا دوازدهمین ایالت از مجموع ۵۰ ایالت آمریکاست که ازدواج کودکان را ممنوع کرده است. این در حالیست که فعالان حقوق کودکان تاکید دارند که ممنوعیت ازدواج کودکان و محافظت از خردسالان در برابر سوءاستفاده و تعرض در سراسر ایالات متحده اجرایی شود.
تا سال ۲۰۱۷ میلادی، ازدواج کودکان در سراسر ایالات متحده تحت شرایط خاصی قانونی بود، از جمله در صورت رضایت والدین یا قاضی، یا اگر کودک خردسال باردار بود یا فرزند داشت.
مقامات این کشور اعلام کردهاند: تنها ۱۲ ایالت از ۵۰ ایالت آمریکا ازدواج کودکان را ممنوع کردهاند و ما باید قوانین را اصلاح کرده و کودکهمسری را در تمام ایالات ممنوع کنیم.
بر اساس دادههای یک مطالعه جدید، اگرچه آمریکایی ها اغلب ازدواج کودکان را یک مشکل خارجی تصور میکنند اما واقعیت این است که آنها «مانند کبکی که سر خود را در برف فرو برده»، از رواج این موضوع در کشور خود غافل ماندهاند در حالی که طبق آمار کارشناسان، این پدیده به طور چشمگیری در سراسر ایالات متحده گسترده است.
بر اساس آمارهای رسمی منتشرشده، بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۸ میلادی حدود ۳۰۰ هزار کودک به طور قانونی در ایالات متحده ازدواج کردند. برای مثال کالیفرنیا هیچ حداقل سنی را برای ازدواج مشخص نکرده است و سالانه بیش از ۸۰۰۰ کودک در این ایالت ازدواج میکنند.
۸۶ درصد از ازدواج های کودکان گزارش شده در ایالات متحده بین بزرگسالان و افراد زیر سن قانونی، اغلب دختران ۱۶ ساله بوده اما گاهی اوقات در سن ۱۲ سالگی نیز رخ داده است.
کارشناسان آمریکایی تاکید میکنند عدم اصلاح قوانین موجود یا تعیین قانونی مشخص در رابطه با ازدواج کودکان، نوعی خشونت مبتنی بر جنسیت و نقض حقوق بشر در این کشور است. علاوه بر آزار جسمی و روحی، کودکان را در معرض خطر فقر و استثمار قرار میدهد و فرصت های آموزشی و اقتصادی را از آنها سلب میکند.
این گزارش میافزاید پدیده کودکهمسری عامل اصلی ترک تحصیل دختران نوجوان در سراسر جهان است. در ایالات متحده نیز زنانی که قبل از ۱۸ سالگی ازدواج می کنند، ۵۰ درصد بیشتر احتمال دارد که دبیرستان را ترک کنند، چهار برابر کمتر از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند و ۳۱ درصد بیشتر در فقر زندگی میکنند. پیامد ازدواج در این سنین در سراسر زندگی آنها طنینانداز میشود و چرخههای فقر بین نسلی را تداوم می بخشد.
اما از آنجایی که در آمریکا هیچ قانون فدرال جامعی برای تعیین حداقل سن ازدواج وجود ندارد و قوانین ایالتی برای ازدواج کودکان پر از خلأها هستند، این رویه همچنان ادامه دارد. همچنین این «باورِ خلاف واقع» مبنی بر اینکه ازدواج کودکان، فقط مشکل کشورهای دیگر است و نمیتواند در ایالت متحده اتفاق بیفتد، بحثهای عمومی سازنده و قوانین مؤثر را مسدود میکند.
این باور نادرست به چرخه غفلت و بیعملی دامن میزند و دولتها را از انجام اقدامات مؤثر باز میدارد.
به گزارش الجزیره، در حالی که ایالات متحده صریحاً با ازدواج کودکان و ازدواج اجباری در کشورهای دیگر مخالف است، قوانین علیه آن در داخل ایالات متحده ناقص و ضعیف است و از کسانی که در معرض خطر هستند، محافظت نمیکند. در واقع، اکثر ایالت های ایالات متحده با استانداردهای بین المللی حقوق کودک سازگار نیستند.
کارشناسان میگویند پایان دادن به ازدواج کودکان در ایالات متحده ابتدا مستلزم شناخت آن به عنوان یک مشکل فوری و مداوم داخلی است.
همه ایالت ها باید برای تصویب و اجرای یک چارچوب قانونی قوی که حداقل سن ازدواج را ۱۸ سال تعیین می کند، بدون استثناء تلاش کنند. این وظیفه سیاستگذاران و ... است که در برابر ازدواج کودکان بایستند.
انتهای پیام